خاطرات
خاطرات را بايد ...سطل سطل از چاه زندگي بيرون کشيدخاطرات نه سردارند ؛ نه ته!بي هوا مي آيند تا خفه ات کنندميرسند گاهيوسط يک فکرگاهي وسط يک خيابانو گاهي حتي وسط يک صحبت ...سردت ميکنند ؛ رگ خوابت را...
View Articleکودکي
دلم براي سادگي هاي کودکي ام تنگ شده براي عصرهاي تابستاني کهدلتنگ هيچاتفاق بدي نبودمبراي شبهاي زمستاني که وقتي سربر بالش خيالميگذاشتم،لحظه اي بيهيچ فکر و خيال مبهم خواب را مهمان چشمهاي بي گناهمميکردم و...
View Articleتنهايي را دوست دارم
تنهايي را دوست دارم، زيرا بيوفا نيست. تنهايي را دوست دارم، زيرا عشق دروغين در آن نيست.تنهايي را دوست دارم، چون بارها تجربه كردم.تنهايي را دوست دارم، چون خدا هم تنهاست.در كلبهي تنهاييهايم در انتظار...
View Articleميلاد باسعادت حضرت علي (ع) مبارک
توي نجف يه خونه بودکه ديواراش کاهگلي بوداسم صاحاب اون خونهمولايمردا علي بودنصف شبا بلند مي شديه کيسه داشت که بر مي داشتخرماو نون و خوردنيهر چي که داشت تو اون مي ذاشتراهي ي کوچه ها مي شدتايتيمارو...
View Articleخدا هميشه در کنار من است...
هنوز به ديدار خدا مي روند ... خدايي که در يک مکعب سنگي خود را حبس کرده!! خدا همين جاست ، نيازي به سفر نيست! خدا همان گنجشکي است که صبح براي تو مي خواند ،خدا در دستان مردي است که نابينايي رااز خيابان...
View Article
More Pages to Explore .....